نی نامه

اشعار و دل نوشته های خودم

ماه رضمان

نه تنها ماه رمضان،اکنون دو سالی است که من روزه دارم. از پس این روزه‌ام بی قرارم. خبری از افطاری نیست و آری بی افطارم، در پس نبودنت جان میسپارم.
کاش می بودی و با بوسه بر لبانت افطار میکردم. کاش در مستی چشمانت خودم را انکار میکردم. کاش همه شب تا سحر عشق بازی با تو رو تکرار میکردم. کاش سجده بر سینه ات میگذاشتم و بر پرودگارم جلوه عشق به آفریده اش را اقرار میکردم. کاش می شدم خودم را از این کابوس بیدار میکردم!!!
تو رفتی و من را با خود بردی. یک بار هم نپرسیدی زنده ماندی یا مردی!!

12 ام خرداد 1397 - #م.پارسا

۰۵ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۰۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
(م.پ)

دست بردار

دست بردار
دست از سر کچل من بردار
قصه ی ما تمامیده است این بار
پای کثیفت را روی حرمت ها مگذار
دست بردار
هنوز زنده ایم هر دو، در پس این دیوار
در این قفس می شویم هر روز، تکرار
خوابی در کار نیست لاکردار
جفتمان هستیم بیدار
بیا و دست بردار در واپسین دیدار
دست بردار
من و تو قسمت یکدیگر نبودیم
هردومان کنار هم نابودیم
دست بردار
من از خودم هم خسته ام
عهدی که با خود داشتم نیز، شکسته ام
به این اتاقی که هستیم بنگر
حتی دور از تو نشسته ام
دست بردار
دهنم را سرویسیدی
تو هم این آخری ها ریدی
در مغز پوکت به چه می اندیشیدی؟؟
من احمق ، تو بانوی خورشیدی؟؟
نه بد اشتباهیدی!
دست بردار
دگر دست بردار
روزه ی جنس مخالف دارم
تا از امثال تو دست بردارم
از همه بی شرفان چون تو بیزارم
لحظه های کثافت کاریت ریدی به افکارم
دست بردار تا منم دست بردارم
دایورتت میکنم به آنچه هست در شلوارم
80:20
26 آذر 96

۰۲ شهریور ۹۸ ، ۱۲:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
(م.پ)

بگذر از من

بگذر از من
بگذر از من از سر ناچاری بود
آخر قصه ی ما هم گریه زاری بود

بگذر از من
آن روز ها درمانده بودم
وجدانم رو به زور خوابانده بودم

بگذر از من
باورش سخت است
تن هر دومان زخمی  زخم است
اون اوایل آشفته بودم
اما حالا خیالم تختِ تخت است

بگذر از من
نمیتوانم ببینم، چای خوردن تو با نفر بعدی رو
دست تو براش باز بشه، نمیتونم تحمل کنم این تحقیرو

بگذر از من
کع دیگر نقشی ندارم
از شروع دوباره این سکانس بی زارم
نقش من دست مرد دیگرو من بی کارم
نه خواب نیستم، این همان سکانس های عریان است و من بیدارم

بگذر از من
به تو سخت میگرفتم
حتی برای دیدنت وقت میگرفتم

بگذر از من
که تو را دوست داشتم
کاش از اول پای روی دل می گذاشتم

 

تاریخ اش یادم نیست زمستان 95 ساعت 3 نیمه شب
               

۰۲ شهریور ۹۸ ، ۱۲:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
(م.پ)

رسید وقت تو رو کشتن

رسید وقت تو را کشتن امشب
بس مرا از تو نوشتن امشب
سر عشقت را من ببرم امشب
باده خون جرئه خورم امشب
مرض دل درمون کنم امشب
مهرت از دل برون کنم امشب
ساقی باده ها ریز مرا امشب
تا سحر می شوم رها مشب
بوسه ها نا سزا شود امشب
دل دگر بی وفا شود امشب
تو رو دفن کنمت بانو امشب
راه را کنم بی تو شروع امشب

 

م.پارسا

نیمه اول آذر 94

۲۲ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
(م.پ)

تاراج کده

اینجا را نامیست به نام تاراج کده

لاشی آدم خوبه است و ، لوتی آدم بده

من دیگه دلی ندارم دختر. پس تو هم آمار نده

نپرس از من یک حیوون لاشی بهم زده زده

اشتباهم درصد نداره صفر تا صده

دل بی پناه من کجایی

شکوفه بهارم رو سرما زده

قصه عشق دروغ بود لا مذهب

تف به گور کسی که از این حرفا زده

کاش به بدی بیخ ریشم می ماندی

حیف، دزد به خوب ترین خوب ها زده

ترسم آن روز خبر آید

پارسا دل تو هم به دریا زده

 

12/1/95

2:28 بامداد

م.پارسا

 

۱۱ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
(م.پ)

امشب مهم نیست

این که باز مستم و دیوانه ام امشب ، مهم نیست
این که پر شده ساغر پیمانه ام امشب ، مهم نیست
نعره ی درد تو در این سکوت رسوای عالم کرد مرا
این که راه نیست به میخانه ام امشب ، مهم نیست
ناله ای نیست جانسوز تر از ناله ی من بانو
این که شکست غرور مردانه ام امشب ، مهم نیست
تسبیح به دستم و ذکر نامه تو گویم مدام
یاد تو پاشید ارکان سامانه ام امشب ، مهم نیست
سر زلفی نشان دادی و به باد دادی ایمان مرا
این که سجده گر بتخانه ام امشب ، مهم نیست
در اشتیاق وصالت بمیرد این پارسا هر شب
این که قربانی جانانه ام امشب ، مهم نیست

 

26 فروردین 96

3:20 بامداد

 

م.پارسا

۰۸ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
(م.پ)
پنجشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۰۲ ق.ظ (م.پ)
بغض روز تولدم

بغض روز تولدم

‫‏‫من صادقانه روز تولدم بغض میکنم
‫خودم به درک دیگران چرا شوق میکنن؟!
از  ‫تبریک سر باز کردن و اجباری
از ‫پیام های مزخرف تلگرامی
از این مغز های خالی از اندیشه و جذامی
‫از هرچه کادو تبریک و کیک متنفرم
‫چاشنی خرید روز تولد میکنه منفجرم
از انگیزه های واهی برای ادامه زندگی
‫از آرزو های تو در توی ساختگی
از شاد باش گفتن انگلیس بلیسا
‫از نصیحت پیران دست به عصا
‫از همه ی اتفاقهای روز تولدم متنفرم
‫از دور همی های چشم هم چشمی این روز
از جمله میخواستم بهت تبریک بگم دیروز
‫از آمدنم به این دنیای کثیف و پست
‫از این همه عقده که این سالها به دلم نشست
‫از چشیدن طمع متوالی شکست
‫از بی صدا بودن یک دست
متنفرم‌ آری متنفرم

 

م.پ روز تولدم سال 1369

۰۴ آبان ۹۶ ، ۱۱:۰۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
(م.پ)
سه شنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۳ ب.ظ (م.پ)
درد عشق - moein z

درد عشق - moein z

حرف دلایی که تو این آهنگ شنیدم عالی بود خصوصا سوز صداش.

صدای خنده هات هنوز توگوشمه ..
بی تو مهتاب هرشب تو همون کوچمه هی .. هی ..
چقده سنگ شده دلت ..
بیا بگو که توهم تنگ شده دلت ..
بیا که جوونی مثه باد داره میره ..
بجوم برگرد اسمت ازیاد داره میره ..
بیا قبول گذشته هم به درک ..
دورات تموم شد پیش ماام بیا یه سرک ..
هی
درد عشقی کشیدم که مپرس احوالم ..
بودنت یک سالو ..
رفتنت چن سال است ..
خوش به حالت اگر شادی تو ..
که اگر عشق دوباره به دلت جاری شد ..
خوش بحالت که مرا زود فراموش کردی. که پس ازدوریمان روزگارت سردنیست .
من ترکیدم ..
ازبس که دو عاشق دیدم ..
من ترکیدمو ..
با بغض گلو خندیدم ..
بعد تو این دل من با کسی همراه نشد ..
چندباری به سرش زد ولی انگار نشد ..
وو
شکرش واسه من باقیه ..
رفتی و این حالی که دادی به دلم عالیه ..
شاید اگر دائم بودی کنارم ..
شنیدی اینو …
من بهش دچارم ..
عاشق چنتا عکسی ام که دارم ..
ازت و فندک و لب و سیگارم ..
عاشق حلقه ای که تو بی پولی ..
خریدمو.. خودمونیم .. چقدر پیزوری بود ..

بگو زندگی ادامه داره ..
بذا بره بره پیه کارش ..
بگو زندگی ادامه داره ..
به مو میرسه اما ..
نمیشه پاره ..

هی ..

من که تو رو میپرستیدم ..
حیف ..
عجب ..
دیدی .. دستی دستی ..
درد داره نبودنتا ..
الان چند سالی هه که تو رو ندیدمتا ..
هی میخوام ..
که شعر هام اجتماعی باشه ..
ولی
کشش به سمت تو داره نت ها ..
من که از بچگی جین بوده تنم ..
لش بودم همش ..
دوس داشتم عروس کنم اتوو ..
تنم تو کنی کت وو ..
ولی ..
دیدی .. که روزگار مشتی نی .. ووو
بعد من ..
چند دست چرخیدی ..
قلم اصرار میکنه شعر ها اجتماعی باشه ..
قلم عشق ناخلف به اجتماع میشا شــه...
بعد رفتنت ..
دود شد سیگار اول ..
رفیقای ناباب منو بیچاره کردن ..
به خودم گفتم ببین کارت کجا رسیدش ..
یهو ..
بغلی گف ببین پُرش چه حالی میده ..

 

شاعر معین z

۱۳ مهر ۹۵ ، ۱۲:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
(م.پ)
سه شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۰۳ ق.ظ (م.پ)
ما نکردی - عراقی

ما نکردی - عراقی

جانا، نظری به ما نکردی

با خویشتن آشنا نکردی

یکدم به مراد ما نبودی

یک کار برای ما نکردی

یک وعدهٔ خود بسر نبردی

یک حاجت ما روا نکردی

ما را به وصال وعده دادی

و آن وعدهٔ خود وفا نکردی

هر لابه، که بر در تو کردیم

نشنیدی و گوش وا نکردی

در کوی تو آمدیم و ما را

بر خاک درت تو جا نکردی

پس در دل تو چگونه گنجم؟

چون بر در خود رها نکردی

درد دل خستهٔ عراقی

دیدی، به کرم دوا نکردی

 

 

شاعر عراقی

۱۲ مرداد ۹۵ ، ۰۹:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
(م.پ)

که من امید فردایی ندارم

به جز نام تو نجوایی ندارم
به غیر باغ وبستان خیالت
سر،سیر وتماشایی ندارم
بسوز،ای شمع وما راهم بسوزان
که من از شعله پروایی ندارم
یک امشب تا سحر مهمان من باش
که من امّید فردایی ندارم

بیابان گردم واندوهم این است
که پای راهپیمایی ندارم
مرا اعجاز عشقت روح بخشید
به غیر از تو مسیحایی ندارم
به سر غیر از تو سودایی ندارم
به دل جز تو تمنّایی ندارم
خدا،داند که در بازار عشقت
به جز جان،هیچ کالایی ندارم

۱۱ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۳ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
(م.پ)