نه تنها ماه رمضان،اکنون دو سالی است که من روزه دارم. از پس این روزه‌ام بی قرارم. خبری از افطاری نیست و آری بی افطارم، در پس نبودنت جان میسپارم.
کاش می بودی و با بوسه بر لبانت افطار میکردم. کاش در مستی چشمانت خودم را انکار میکردم. کاش همه شب تا سحر عشق بازی با تو رو تکرار میکردم. کاش سجده بر سینه ات میگذاشتم و بر پرودگارم جلوه عشق به آفریده اش را اقرار میکردم. کاش می شدم خودم را از این کابوس بیدار میکردم!!!
تو رفتی و من را با خود بردی. یک بار هم نپرسیدی زنده ماندی یا مردی!!

12 ام خرداد 1397 - #م.پارسا